تحولات لبنان و فلسطین

فصل هشتم «خانه‌ما» به مشهد آمده و نخستین قسمت آن جمعه هفته گذشته روی آنتن شبکه نسیم رفت. این برنامه با گذشت هفت فصل تاکنون خانواده‌های مختلف ایرانی را در شهرهای تهران، اصفهان، اهواز، رشت، تبریز و شیراز به چالش کشیده و زمینه‌ساز نوعی رقابت در کنار معرفی راهکارهای اقتصادی شده است.

«خانه ما» دلبسته فرهنگ بومی است

 زهره کهندل/

فصل هشتم «خانه‌ما» به مشهد آمده و نخستین قسمت آن جمعه هفته گذشته روی آنتن شبکه نسیم رفت. این برنامه با گذشت هفت فصل تاکنون خانواده‌های مختلف ایرانی را در شهرهای تهران، اصفهان، اهواز، رشت، تبریز و شیراز به چالش کشیده و زمینه‌ساز نوعی رقابت در کنار معرفی راهکارهای اقتصادی شده است. عوامل این مجموعه در فصل جدید برنامه به مشهدالرضا(ع) آمده‌اند و قرار است رقابتی بین سه خانواده را برای یک ماه زندگی با بودجه محدود و به سرانجام رساندن مأموریت‌های مختلف برگزار کنند. برای این فصل از «خانه‌ما» حدود ۲ هزار خانواده مشهدی نام‌نویسی کرده بودند که سه خانواده ساکن مشهد انتخاب شدند و در این میان انتخاب یک خانواده افغان که بیش از ۳۰ سال سابقه سکونت در مشهد را دارند، بر جذابیت‌های این فصل افزوده است. قسمت دوم این فصل از برنامه «خانه ما» فردا ساعت ۱۹ از شبکه نسیم پخش می‌شود. با احسان عمادی، کارگردان فصل هشتم این مجموعه که در فصل‌های قبلی به عنوان نویسنده در گروه تولید حضور داشته است، گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

قالب مستند-مسابقه چه جذابیت‌هایی برای ساخت برنامه تلویزیونی دارد؟

جذابیت این قالب برنامه‌سازی از ترکیب دو جزء اسمش می‌آید. «مستند» بودنش یعنی دیدن آدم‌های واقعی‌ای که می‌شود قصه‌ای از دل زندگی‌شان بیرون کشید که گاهی حتی جذاب‌تر از یک سریال یا فیلم سینمایی است. در واقع این گونه از برنامه‌ها به واسطه واقعی بودن شخصیت‌ها و موقعیت‌هایشان جذابیت‌های ویژه‌ای در دل خود دارند. ضمن اینکه کنجکاوی نسبت به زندگی آدم‌های واقعی در ذات مستند است و جذابیت مضاعفی به آن می‌بخشد که می‌تواند مخاطب را جذب کند. بخش «مسابقه» ای برنامه هم رقابتی ایجاد می‌کند که هیجان‌انگیز است. در واقع چالش و تنشی که این رقابت در فضای خانواده‌ها به وجود می‌آورد موجب می‌شود آن‌ها خود واقعی‌شان را هرچه بیشتر جلو دوربین نمایان کنند. ترکیب این دو وجه مختلف با هم، ویژگی خاصی به قالب مستند-مسابقه می‌دهد که آن را از مستند صِرف یا مسابقه صرف متمایز می‌کند.

انتخاب خانواده‌ها براساس چه مشخصه‌هایی انجام می‌شود، در واقع چه مسائلی برای تیم برنامه‌ساز در این گزینش اهمیت دارد؟

چند عامل در انتخاب خانواده‌ها برای ما بسیار مهم است. نخستین وجود روحیه ماجراجویی در خانواده‌هاست. کسانی که سبک زندگی محتاط و محافظه‌کارانه‌ای دارند از گردونه انتخاب حذف می‌شوند. به هر حال شرایط مسابقه سخت و غافلگیرکننده است. در واقع تولید چنین مسابقه‌ای برنامه روزمره زندگی خانواده‌ها را به هم می‌زند و آن‌ها را با چالش‌های تازه‌ای مواجه می‌کند که برای گذشتن از آن باید خلاقیت و توانایی حل مسئله داشته باشند. یکی از پرسش‌های ما در مصاحبه با متقاضیان شرکت در برنامه این است که عجیب‌ترین کار زندگیتان تا به حال چه بوده است؟ پاسخ به این پرسش به ما نشان می‌دهد که آن خانواده تا چه اندازه روحیه ماجراجویی دارند. مسئله دیگر این است که خانواده‌ها جلو دوربین دچار استرس نشوند و به لحاظ شخصیت خانوادگی هر چه بیشتر برون‌گرا باشند و احساسات خود را به راحتی بروز دهند. برای ساخت این برنامه ما خانواده‌هایی را انتخاب می‌کنیم که آن‌قدرها نگران تصویری که دوربین برنامه از ایشان به نمایش می‌گذارد نیستند و تاحد ممکن با همدیگر راحت و صمیمی‌اند.

شما در این برنامه به شهرهای مختلف می‌روید و به لهجه‌ها و فرهنگ‌های اقوام مختلف ایران می‌پردازید، این در حالی است که برنامه‌سازی درباره فرهنگ بومی مناطق حساسیت‌هایی را هم در پی دارد. پرداختن به فرهنگ و لهجه اقوام مختلف ایران چه تهدیدها و فرصت‌هایی را پیش‌روی این برنامه قرار داده است؟

از همان ابتدا یکی از اولویت‌های برنامه «خانه‌ما» برنامه‌سازی در خارج از تهران بوده است. به ‌جز فصل اول که برای شروع سراغ خانواده‌های تهرانی رفتیم و فصل سوم که به دلایلی به تهران برگشتیم، باقی فصل‌ها بیرون از پایتخت تولید شده است. این قانون نانوشته در گروه سازنده وجود دارد که با ساخت برنامه در شهرهای مختلف ایران، اقلیم‌ها، لهجه‌ها، خرده‌فرهنگ‌ها و قومیت‌های مختلف کشورمان را از نزدیک ببینیم. تلویزیون ما خیلی منحصر به تهران شده و آنچه در برنامه‌هایش می‌بینیم تصویری از تهران و زندگی تهرانی‌هاست، نه همه کشور. این هدف در گروه سازنده وجود داشت که با نشان دادن اقوام و اقلیم‌های مختلف کشور در این برنامه، مخاطبانش را با همدیگر آشناتر و نزدیک‌تر کند، البته کار راحتی نبود. ما در فرایند ۳۰ روزه تولید هر فصل از برنامه وارد شهری می‌شویم که حتی خیابان‌هایش را هم نمی‌شناسیم یا در استانی مثل آذربایجان که زبان رایج آن منطقه آذری است، گاهی برای صحبت کردن با اهالی و شهروندان هم با سختی‌های در تولید مواجه بودیم، اما تمام این دشواری‌ها را به جان خریدیم تا نمایش اقلیم‌ها و اقوام کشورمان برنامه را جذاب‌تر کند. به هر حال این کار راه رفتن بر لبه تیغ است و حساسیت‌هایی دارد. در بعضی فصل‌ها با توجه به شهر و منطقه‌ای که برنامه در آن تولید می‌شد(مثل تبریز)، این حساسیت‌ها بیشتر بود و بعضی دوستان به ما هشدار می‌دادند که شما حساسیت‌های شهر را نمی‌شناسید و ممکن است تولید برنامه در آنجا خاطره خوبی باقی نگذارد ولی گروه سازنده «خانه‌ما» روی هدفش مصر بود. ما در گفتار متن برنامه با شرکت‌کنندگانمان شوخی هم می‌کنیم تا حال و هوای شوخ و پرنشاطی داشته باشیم، اما تمام این شوخی‌ها با رعایت ادب و حساسیت‌ها همراه است. در فصل اهواز هم چنین حساسیت‌هایی کم نبود. خوزستان منطقه‌ای با تنوع قومیتی بالاست و به قول خودشان «عرب و عجم» در کنار هم زندگی می‌کنند. به همین خاطر گروه سازنده برنامه، یک خانواده عرب، یک خانواده عجم و یک خانواده عرب-عجم (پدر عجم و مادر عرب) را انتخاب کردند. این تنوع و تکثر در کنار فرصتی که برای آشنایی با اقلیم‌ جدید و معرفی قومیت‌های مختلف کشور به وجود می‌آورد، به دلیل تنوع یا تفاوت شرکت‌کنندگان حساسیت‌هایی را هم با خود داشت. خوشبختانه تا امروز هیچ‌کدام از این تجربه‌ها به اتفاق ناخوشایندی منجر نشده است. برعکس مثلاً میزبانی یکی از خانواده‌ها به سبک عربی در فصل اهواز و آشنایی با آداب و رسوم عرب‌زبانان جنوب کشورمان در میهمانی‌های خود، یکی از آیتم‌های به‌شدت پرطرفدار «خانه ما» بود که برای مخاطبان برنامه بسیار جذابیت داشت و هنوز از خاطره‌ تماشایش به خوبی یاد می‌کنند. این موضوع که «خانه ما» یک برنامه غیرتهرانی است آن‌قدر در ذهن مخاطبان برنامه جا افتاده که بنا نداریم دیگر در تهران برنامه‌ای بسازیم.

قطعاً کفه سود و فرصت این ماجرا از کفه حساسیت و تهدیدهای آن سنگین‌تر است؟

همین‌طور است. مثلاً در سریالی مثل پایتخت، بخشی از جذابیت ماجرا ناشی از این است که در تهران ساخته نشده و روی جغرافیا، مردم و لهجه خاصی از ایران تمرکز کرده ‌است. از آن طرف سریال‌هایی هم داشته‌ایم که سراغ مردم منطقه خاصی از کشور رفتند و به دلیل در نظر نگرفتن حساسیت‌هایی (البته به شکل سهوی و غیرعامدانه) واکنش‌هایی را به دنبال داشته‌اند. به نظرم یک دلیل این حساسیت کم بودن آثار تولیدی در اقلیم‌ها و فرهنگ‌های مختلف ایران است. اگر این اتفاق به کثرت رخ بدهد و در تلویزیون اصفهانی‌ها، گیلانی‌ها، آذری‌ها، بلوچ‌ها، بختیاری‌ها و دیگر اقوام کشور را به دفعات ببینیم، مخاطب هم عادت می‌کند و از حساسیت‌هایش کم می‌شود. اما وقتی این اتفاق به ندرت بیفتد که در برنامه‌هایی به سراغ اقوام مختلف ایران برویم، طبیعتاً بیشتر هم زیر ذره‌بین قرار می‌گیرند. یکی از اتفاقات خوبی که در «خانه ما» افتاده، قدم برداشتن برای عادی کردن حضور اقوام مختلف در شهرستان‌هایی به‌ جز تهران در تلویزیون است. خوب است این ویژگی در قالب‌های دیگر برنامه‌سازی هم دیده شود.

خانواده‌های شرکت‌کننده در این مستند-مسابقه نسبت به نمایش آداب و رسوم یا لهجه‌هایشان روبه‌روی دوربین محافظه‌کاری ندارند؟

در مرحله انتخابی خانواده‌هایی را انتخاب می‌کنیم که دلبسته فرهنگ بومی خودشان باشند و به لهجه یا آداب و رسومشان عشق بورزند. معمولاً خانواده‌هایی که به اصطلاح به «سبک زندگی تهرانی» تمایل دارند را انتخاب نمی‌کنیم. وقتی از چنین خانواده‌هایی می‌خواهیم که به زبان یا لهجه خودشان حرف بزنند و آداب و رسومشان را به نمایش بگذارند، استقبال هم می‌کنند. نمی‌دانم چرا این عادت بد در بین بعضی از ما وجود دارد که با وجود زیستن در اقلیم‌های مختلف، اصرار داریم فارسی را با لهجه تهرانی صحبت کنیم. به نظرم هیچ زبان و لهجه‌ای مایه افتخار یا خجالت نیست. تلاش سازندگان «خانه‌ما» این است که روی چنین فرهنگی در کشور تأکید کنند.

اضافه شدن خانواده افغانستانی در فصل هشتم برنامه بر چه اساسی بود؟

این ایده خیلی دیر و ناگهانی به ذهن ما رسید. نزدیک شروع مرحله انتخابی بودیم و متقاضیان شرکت در برنامه از مشهد بسیار زیاد بودند. حدود ۲ هزار خانواده ‌نام‌نویسی کرده بودند که طی سه روز و در سه گروه مختلف، با نزدیک به ۴۰۰۰ خانواده به شکل فشرده مصاحبه کردیم و در نهایت سه خانواده انتخاب شدند. به پیشنهاد یکی از کارگردانان برنامه، از آنجا که مشهد شهر مهاجرپذیری است، تصمیم گرفتیم در صورت امکان یک خانواده افغانستانی هم در بین شرکت‌کننده‌های مسابقه داشته باشیم. هدف از این کار آشنایی و نزدیکی بیشتر با ملتی بود که سال‌هاست همسایه ما هستند. گروهی از مردم افغانستان بیش از ۳۰ سال است که در ایران زندگی می‌کنند و در بینشان افراد فرهیخته، کارآفرین و نخبه کم نیست. در عین حال ما اشتراکات تاریخی، ‌فرهنگی، مذهبی و زبانی بسیاری با این ملت داریم ولی متأسفانه در این سال‌ها و در بعضی زمینه‌ها آن‌طور که باید و شاید حق مهمان‌نوازی را ادا نکرده‌ایم. ذهنیت کلیشه‌ای نادرستی نسبت به شهروندان افغانستان در بعضی مردم ما ایجاد شده که رسانه‌های نمایشی (با فیلم‌ و سریال‌های خود) در ایجاد آن بی‌تأثیر نبوده‌اند. تلاش برای اصلاح این تصویر، یکی‌دیگر از دلایل اضافه شدن این خانواده افغانستانی به ترکیب شرکت‌کنندگان «خانه ما» بوده است. تصویر مهاجران این کشور در رسانه‌های ما تصویر ناقصی بوده، در حالی که چهره‌های زحمتکش، تحصیلکرده، کارآفرین، فرهنگی و خلاق زیادی در میان افغانستانی‌های ساکن ایران داریم که در این سال‌ها کمتر در رسانه‌ها دیده شده‌اند. با وجود قرابت زیادی که با افغانستان داریم اما اطلاعات ما درباره تاریخ و فرهنگ این کشور بسیار کم است. به همین خاطر دوست داشتیم در صورت امکان یک خانواده افغانستانی در برنامه داشته باشیم تا با فرهنگ و آداب و رسوم آن‌ها بیشتر آشنا شویم و در کنارش قدمی هم برای اصلاح آن تصویر کلیشه‌ای غلط برداریم. اگر این اتفاق در پایان این فصل بیفتد، قدم و افتخار بزرگی برای گروه تولیدکننده «خانه ما» محسوب می‌شود و یکی از بهترین خاطرات ما را رقم خواهد زد.

واکنش خانواده‌های دیگر نسبت به حضور یک خانواده افغان در گروه چه بود؟

خانواده‌ها حدس می‌زدند که یک شرکت‌کننده افغانستانی داشته باشیم چون برای ‌نام‌نویسی آن‌ها در برنامه اطلاع‌رسانی کرده بودیم ولی نمی‌دانستند که کدام خانواده اهل آنجاست. حتی از خانواده آقای وفا خواهش کردیم که موقع عکاسی برای معرفی شرکت‌کننده‌ها، لباس محلی خود را نپوشند تا غافلگیری موضوع هرچه بیشتر حفظ شود تا اینکه در میهمانی آقای وفا، خانواده‌های خراسانی برنامه متوجه شدند که ایشان اهل افغانستان هستند. جالب اینکه پدر یکی‌دیگر از خانواده‌های شرکت‌کننده (خانواده آقای عباس‌پور) در گذشته سابقه سفرهای کاری به افغانستان را داشت و با فرهنگ و شهرهای آنجا از نزدیک آشنا بود. در مجموع خانواده آقای وفا ارتباط صمیمانه‌ای با هر دو خانواده شرکت‌کننده برقرار کردند که برای خود ما هم خاطره جالبی شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.